۱۳۸۷ خرداد ۱۰, جمعه

سرانجام مردم پس از ریاست دولت پوتین در روسیه و ریاست دولت خاتمی در ایران

گرچه تلاشهای دولت اصلاحات در ایران و فواید و منافع حاصل از حسن تدبیر تیم دولت اصلاحات در عرصه داخلی برای برقراری ثبات و تامین رفاه عمومی و همچنین در عرصه خارجی در سیاست تنش زدایی به خصوص با رویکرد دولت نهم در سونامی تغییرات و تحولات شاید بدون تدبیر امروزه بر اکثریت مردم عزیز کشورمان پوشیده نیست ولی آنچه مرا بر این وا داشت تا به طور خلاصه به طرح این پارادایم بپردازم . سرانجام دولت اصلاحات در ایران بود که شاید می شد تدبیری اندیشیده شود که اتمام دوران دولت هشتم منجر به تولد دولت نهم با این وضعیت نگردد. به جهت واضح بودن موضوع با طرح دو سوال به عنوان حسن شروع و ختام مطلب را به اتمام می رسانم شاید در پستهای بعدی زمینه ای برای پرداختن جدی تر به مطلب داشته باشم .


١- با توجه به اینکه دولت مدودیف در روسیه مولود تفکر و تلاش پوتین در روسیه است آیا دولت نهم یعنی دولت احمدی نژاد مولود دولت هشتم یعنی دولت اصلاحات است ؟
٢- اگر پاسخ سوال بالا بلی است پاسخ این سوال که دولت پوتین در روسیه چکار کرد که خاتمی در کشور قادر به انجام آن نبود تا دولت دولت نهم مولود دولت خاتمی قلمداد نشود؟ می تواند راهگشای آینده کشورمان باشد.
البته پرداختن به موضوع شاید به همین سادگی امکانپذیر نباشد زیرا قوانین دولتها و موقعیتها و فرهنگها با هم متفاوت هستند. ولی آیا می شد کاری در دولت قبلی به وقوع می پیوست که شخص خاتمی بجای اینکه مانند پوتین به شکلی دیگر متولی مملکت باشد حداقل دولت فعلی تحمل نام و نشان او را داشته باشد.
گرچه اشتباه استراتژیک در نوع رقابت رقبا انتخاباتی انتخابات ریاست جمهوری نهم به لحاظ تعدد رقیبا در گروه اصلاح طلبان و یا تفکرات نزدیک به اصلاح طلبان شاید بیشترین سهم را در تولد دولت نهم داشت ولی به نظر می رسد می بایست طلایه داران دولت اصلاحات از آن انسجامی برخودار می بودند که چیزی شبیه تغییرات در روسیه نه ولی حدالامکان دولت مردان بعدی تحمل دیدن تصویر دولت مردان قبلی را می داشتند !

هیچ نظری موجود نیست: